میکاییل میکاییل ، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 15 روز سن داره

نقطه ؛ نقطه آغاز زندگی ما

آخر هفته های دوست داشتنی

سلام و علیکم آقا بفرما با یه گزارش تصویری در خدمت باشیم مجددان سلام به همگی دو هفته اس که ما برای خودمون آخره هفته ها می ریم دریا یه ساحل نزدیکه خونمونه هفته قبل که رفتیم خیلی خوشمون اومد مخصوصان اینکه دیدیم شما چقدر آب بازی تو دریا رو دوست داری اول از همه گذاشتیم تا چمن ها رو لمس کنی و کمی راه بری بعدش نوبته لمس ماسه ها بود کلی هم لذت بردی بعدش با بابا رفتی تو آب که از خوشحالی دست می زدی البته پا هم می زدی این جا هم دیگه نیاز به تو ضیح من نداره و چون خیلی به هر سه مون خوش گذشت دوباره شنبه این هفته هم راهی شدیم قبلش یه بستنی خوردیم ...
18 تير 1391

میکاییل و این روزهاش

برای دیدن میکاییل من بفرمایید میکاییل بعد از یه خواب توپ آماده سفر می شود میکاییل در فرودگاه امام با همه بارهای مامانش فقط مرغ و خروس باهام نبود از کشک ، شیرینی نون سنگک گرفته تا طالبی و خربزه و زرد آلو که برای بابایی می خواستم ببرم چقدر ذوق کرد خوب اینجا نیس آخههههههه اینم کیک 9 ماهگی آقا میکاییل با چه سختی این عکسو گرفتیم مگه یه جا بند می شد می خواست شمع رو برداره با چهار روز تاخیر جشن 9 ماهگی رو گرفتیم چون می خواستم بابا جون هم باشه میکاییل روی کیسه های برنج صفایی م...
7 تير 1391

شبیه کی ؟؟؟

بیا ادامه مطلب نظر بده !!! اینجا من فکر می کنم همسنه الان میکاییل بودم اشی خودش همه این لباسها رو می دوخته ؛ ای ول حوصله همچین ادای بچه مظلوما رو دراوردم !! یادمه یه مدت همه رو بیچاره کرده بودم باید منو ببرید عکاسی اینقدر رو اعصاب رفتم تا بابام گفت لباسش رو بپوشید تا ببرمش اون صحنه ها کامل یادمه ، لااقل یه لبخند می زدم بد نبود - بد اخلاق - اینم واسه اینکه دانیال دلش نشکنه !!! فقط نمی دونم با این همه چوبی که زیرشه چجوری خندیده !!! خداییش معلومه که میکاییل خنده هاش به باباش رفته ...
28 ارديبهشت 1391