میکاییل و این روزهاش

1391/4/7 14:16

نویسنده : ملی

2,073 بازدید

اشتراک گذاری

برای دیدن میکاییل من بفرمایید

میکاییل بعد از یه خواب توپ آماده سفر می شود

میکاییل در فرودگاه امام با همه بارهای مامانش فقط مرغ و خروس باهام نبود از کشک ، شیرینی

نون سنگک گرفته تا طالبی و خربزه و زرد آلو که برای بابایی می خواستم ببرم چقدر ذوق کرد خوب

اینجا نیس آخههههههه

اینم کیک 9 ماهگی آقا میکاییل

با چه سختی این عکسو گرفتیم مگه یه جا بند می شد می خواست شمع رو برداره

با چهار روز تاخیر جشن 9 ماهگی رو گرفتیم چون می خواستم بابا جون هم باشه

میکاییل روی کیسه های برنج

صفایی می کنه تو یه سبد پر از توپ

از این درختهای گل قرمز خیلی خوشم میاد

میکاییل مثل همیشه محو تماشای چراغها

پسرم عاشق ماشین سواری

دست فرمونش هم عالیه

ثبت تصویری لحظه ها

پسندها (0) پسندیدم

شما اولین مشوق باشید!

مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (18)

همسایه پشتی تو دیار غربت
7 تیر 91 15:15

سلام عزیزم.از دیدن عکسهای میکاییل جون کلی حال کردم و از اینکه دوباره کنار هم هستید خوشحالم هر چند میدونم که شرایط سختی داری ،ولی بودنه کنار یار تحمل سختی رو راحت میکنه.
ایشالاه که هر چه زودتر هم خوابگاه جور شه؛ولی به نظر من بهتره فعلا خونه همون دوستتون بمونید تا این بچه یه کم عادت کنه و خدایی نکرده گرمازده و اذیت نشه.
به امید روزی که درس دکتر زودتر تموم شه و برگردید سر خونه زندگیتون.

سلام عزیزم
ما که دیگه حسابی شرمنده دوستمون شدیم
می دونی که اینا چه موجوداتین
مدت هاس نوبته مائه واسه خوابگاهه متاهلی اما نمیدونم چرا نمیدن
یعنی اون روز رو من می بینم ؟؟؟؟

sepehri
7 تیر 91 17:10

سلام خوشحالم که به همسرتون رسیدین میدونم چقد سختتون بوده فدای اقای پسر که انقد خونشل افتاده

سلام ممنون آره واقعن دست تنها خیلی سخت بود

=============================
سلام عزیزم
راستش اینجا به نظر هزینه ها ارزون میاد اما عملان اینجوری نیست وقتی میای وارد گود می شی می بینی پوستت داره کنده می شه اون وقت دیگه نه راهه رفتن داری نه برگشتن مخصوصان با این گرون شدن دلار دو سال پیش رینگت مالزی 270 بود الان 600 .
ما که پدرمون دراومده سه ساله داریم هر چی داریم می دیم اما هنوز یه عالمه راه دیگه مونده
ممنون که میای پیش ما بازم سوالی داشتی در خدمتم

سعیده مامان آرتین (شازده کوچولو)
7 تیر 91 19:02

عزیزم چه کیک خوشگلی. حتما هم خیلی خوشمزه اس. مبارکت باشه. آفرین به این دست فرمون.

کیک خودمون تو ایران یه چیزه دیگه اس

بابایی
7 تیر 91 19:27

زندگیمین بخدا

U TOO

مامان گیلاس
8 تیر 91 0:01

سلام
خاله جون خدا رو شکر که دوباره پیش همین.
انشالله همیشه شاد باشید

سلام
ممنون عزیزم شما هم همیشه شاد باشین

نرگسی
8 تیر 91 0:03

عزیز دلمممممممممممم ماشالله روز به روز شیرینتر میشه ..

سلام
بله بچه ها تو این سن روز به روز شیرین تر می شن

زینب
8 تیر 91 7:37

میکاییل خوشگله دلمون برات تنگ شده بود

ممنون خاله

sepehri
8 تیر 91 12:23

ممنونم عزیزم که پاسخ دادی.پسر ماهتو ببوس

مریم مامان رادین
8 تیر 91 17:32

عزیــــــــــــــــزم بخورم تو رو که خوشحالی پیش مامانی و بابایی. ایشالا سالهای سال زیر سایه هردوشون همینجوری خوشحال باشی.

ایشالله که همه بچه ها زیر سایه مامان و بابا شون باشن

مامان کوروش ( زهره )
8 تیر 91 18:49

سلام ملاحت گلم. خوشحالم که بعد از این مدت سختی کشیدن بالاخره به یه ثبات نسبی رسیدین! بابایی چقد لاغر شدن!!!!!!!!!!!!!!

سلام عزیزم بله خدا رو شکر فعلا کمی ثابت شدم طفلی بچم تو هر جا بجایی کلی اذیت می شد
آفرین چقدر خوب تشخیص دادی آره کلی غم فراق لاغرش کرده

مامان طهورا
8 تیر 91 20:01

از ذوق پست جدیدت یادم رفت قبلی رو بنویسم مامان طهورا

آسمونی ها
8 تیر 91 21:21

ای جونم
میکائیل جیگری روز به روز داره جیگرتر میشه.
بـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــوس

راستی ملی جون
اون عکس اولش عین عروسک چرا افتاده ...

موهاش مثل علامت سوال گرد شده... خیلی بامزه است...

خودمونیم ملی جوون
چقدر بار داشتی؟!؟ شاید ملت دیدن زورشون به این همه بار نمیرسه کلا منصرف شدن بیان جلو کمکت کنن... (شوخی کردم ... وظیفه کوچیکشون بوده ... مگه نه؟)

راستش به نظره خودم هم خیلی بامزه اومد
اره ما وقتی میایم هر چی به دستمون می رسه میاریم که 90 % هم خوراکیه ، خوب اونا که نمی خواستم خودشون حمل کنن ترولی رو باید حمل می کردن

سمانه مامان پارسا جون
9 تیر 91 12:20

ای جونم عسلم
چقدر ناز شدی هزار ماشاا...
عکسش تو ماشین خیلی جیگره
به به چه کیکی دهنمون آب افتاد

مرسی خاله جون
جای شما خالی

مامان کوروش
9 تیر 91 12:57

واییییییییی ملی جونم اینهمه بارو اخه چه جوری بردی ؟

من عاشق این لباس سوپرمن میکی ام

ماشا... خیلی ناناز شده این پسملی ( اسفند با خودت بردی

)
عزیزم خوابگاه دادن بهتون ؟
نگران نباش بزودی می دن

ملی بیچاره، ملی ستم کش، ملی بارکش، ملی عذاب کش :دی
بردم دیگه دوست جون
اسفند قبلا آورده بودم اما با اثاث کشی آقای همسر دیگه نمی دونم هیچ چیز کجاس ؟؟؟
خوابگاه هم همچنان ندادن منم بی خیالی طی کردم

منامامان یسنا
12 تیر 91 13:52

9ماهگیت مبارک فرشته کوچولو

ممنونممممممممم

مامان ماهان
12 تیر 91 15:20

به به چه کیک خوشمزه ای دلم آب افتاد به تاب تاب افتاد
میکائیل جونم مثل همیشه خوشگل و خوش عکس هستی
شوماخر جونم دوست دارم

جای شما خالی دوست جون
کیک های اینجا ظاهرش قشنگ تر از مزه شونه

مریم مامان آراد
13 تیر 91 1:20

عزیزم چقدر عکسهات قشنگه میکی خوشگلم
ملی جونم امیدوارم همیشه خوش باشی

مرسی عزیزم ایشالله کانون 4 نفری شما هم همیشه خوش باشه

سارا-تارا
17 تیر 91 10:04

9 ماهگی گل پسر مبارک باشه... بوس. بوس....

ممنونممممممم

نقطه ؛ نقطه آغاز زندگی ما

میکاییل و این روزهاش

نظرات (18)

مطلب بعدی

مطلب قبلی