عکسهای ده ماهگی + اقامت در خوابگاه
سلام سلام سلام
امروز عصر باز من و پلوپزه پارس خزرم دست به کار شدیم و کیک درست کردم بعد از پنج ماه
چند تایی هم عکس انداختم که مگه می شه این روزا ازت عکس انداخت یه جا بند نمی شی صد بار نشوندمت تا این دو تا عکس رو انداختم ، اول از همه فوری ترتیب کیک رو دادی
دو شبی که دیگه اومدیم هاستل یا بقول خودم خوابگاه ، خوبه خوشم اومده وقتی شب اول همه وسایل جمع و جور شد یه هو یه حسه خوبی بهم دست داد راحتی عجیبی همه وجودم رو گرفت انگار تازه بعد از یک ماه اومدن وارد خونه خودم شدم اولین نکته باحالش اینه که خیلی نیاز به این ور اون ور شدن نیست فقط کافی اراده کنی و دستت رو دراز کنی برداریش و مهم ترین نکته اینه باید سریع هر چیزی رو آوردی جمعش کنی اگه نه یک آن می شه شهر شام البته در یک آن هم جمع می شه ، جارو کردنش هم سی ثانیه بیشتر طول نمی کشه .
پ.ن : همسایه پشتی عزیزم ممنونم خیلی این مدت زحمتتون دادیم نمی دونم که دعا بکنم بیاید یا نه ، من که از خدامه بیاید اما دعا می کنم هر چی خیره و صلاحه همون بشه ، هیچ وقت محبت هات یادم نمی ره اولین باری که اومدم اینجا اومدی فرودگاه پیشوازم وقتی که با میکاییل اومدم که سنگ تموم گذاشتی وقتی هم که نبودی بازم سنگ تموم گذاشتی . دوستتون دارممممممممممممممم