تاتی تاتی !!!
الهی دورت بگردم فدای اون راه رفتنت بشم من سلاممممممم
اونایی که دیدن می دونن من چی می گم اونایی هم که ندیدن ایشالله خدا قسمتشون بکنه دو روزه که چند قدمی راه می ری اونم با سرعته زیاد بابا جون می گه این بهترین هدیه تولدیه که من گرفتم خودت هم ذوق می کنی دستتو می گیری به دیوار بلند می شی منم یه کمی اون ور تر می شینم می گم میکاییل بیا بغله مامان تو هم بدو بدو میای و از وسط راه خودت رو میندازی تو بغله من
دیشب یه تولد کوچولو واسه بابا گرفتیم اولش یه کیک پختم خدایی دیگه از کیک و کیک پختن بدم اومده 25 این ماه بره دیگه تا مدتها درست نمی کنم
یه کمی اتاق رو تزیین کردم دو سه نفری هم دعوت کردم که بابا ساعت ده ونیم شب که از کتابخونه اومد و مهمون ها رو که دید سوپرایز شد یکی از مهونها علی بود از نیجریه که تو واون رابطه خوبی با هم دارین خیلی پسره خوبیه و تمام مدت بغله اون بودی
جالب این که به علی گفتیم که تو تاتی می کنی یعنی ما به اولین راه رفتن بچه ها می گیم تاتی اونم گفت ما تو نیجریه می گیم تاتا !!!
خلاصه شب خوبی بود همه این خوبی ها همه این دلخوشی ها به برکت وجوده توئه
دوستت دارمممممممممممممممم فرشته کوچولوی خونه ما میکاییل