بزن بریم از اینجا
بزن بريم، بزن بريم به سرعت برق و باد
بزن بريم از اينجا
همسفر عزیز من
هی !!! یک دوره دیگه از زندگی مون گذشت و باید پا به مرحله بعد بذاریم زندگی همش همینه پایان و آغاز ، سلام و خداحافظ ؛ سر خط و ته خط
منم که شدم عینه کفترا که به لونه ش اخت می شه و موقع ترک لونه سخته شه ، بله عزیزم من تو داریم کوله بارمون رو جمع می کنیم و می ریم خونه خودمون
دو ماه اینجا بودیم می بینی چقدر زود گذشت مثل یه چشم بهم زدن ، این مرحله رو دوست داشتم با همه دوری ها و دلتنگی ها ، تا حالا هیچ وقت بعد از ازدواج 60 روز خونه مامانم نبودم نهایتش بودم 10 روز .
وقتی بیشتر پیششون می مونم بیشتر وابستشون می شم دل کندن هم برام سخت تره
پیشاپیش از همه بابت این چند خط عذر خواهی می کنم
ای بابا !!!!!!!!! مادر شدن هم عالمی داره به قول مامان کوروش جون - حاله ما خوبه آیا ؟؟؟ -
پنج روز بود که پی پی نکرده بودی همیچین غصه ام شده بود که نگو ، هر اقدامی که فکر می کردم لازمه انجام دادم از آلو توی سوپ تا ماساژ شکمی و ... ، تو هم خیلی بی قراری می کردی شبا توی خواب جیغ می زدی تا امروز صبح که قصد خرید شربت انجیر رو داشتم خودت رو راحت کردی و بازم آدمک دله من
برم که تا خوابی کلی خرت و پرت دارم جمع کنم ؛ جانه مامان امروز تو جاده اذیت نکن و مثل همیشه پسر خوبی باش