بند پ پر
برای اولین بار در عمرمان توانستیم بند پ *رو جور کنیم آنهم خودمان به تنهایی آنوقت پدر همسر محترم بنده از آنجایی که در بند قانون میباشند پسرش را قانع کرد و فرستاد کوالا لامپور برای دادن اجازه نامه از انجایی که آقای همسر محترم حرف پدر پیش امده این بنده حقیر رو فراموش کردند بلافاصله راهی بلاد کوالا می شوند و نامه را می گیرند و به پای کبوتری بسته و به سوی ایران زمین می فرستد آنوقت من می مانم و سنگ یخی و دهانی کش آمده و رو انداختن به آن بنده خدا یی که بند پ رو فراهم کرده بودند از صبح بدجوری حالم گرفتس این همه رو زدم به همکاره بابایی تازه چی...