میکاییل میکاییل ، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 29 روز سن داره

نقطه ؛ نقطه آغاز زندگی ما

سفر شمال

1390/7/24 23:24
نویسنده : ملی
747 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به فرشته کوچولوی خونه ما 

 

چهارشنبه شب مامان اشرف از پیشه ما رفت و ما اولین شبه سه نفری مون رو سپری کردیم از یه طرف جای مامانم خیلی خالی بود از یه طرف حسه مسولیته سنگین و حساس که دیگه باید خودم به تنهایی قبولش کنم و یه حسه خوشحالی که دیگه زندگی سه نفری مون شرع شد .

پنج شنبه صبح تصمیم گرفتیم راهیه بابلسر بشیم تا به ویلای مامان و بابای بابا جونی بریم تا بابایی هم این روزهای آخر رو کناره حانوادش باشه

ساعته نه صبح بیدار شدیم اما تا تونستیم راه بیفتیم ساعته یک بود دلت نمی خواست یک لحظه از بغله من پایین بیای و من هیچ کاری نمی تونستم بکنم و بابایی مجبور شد همه کارها رو بکنه بد هم نبود چون همیشه موقع سفر همه کارها رو من می کردم حالا هم دوره کارورزی خوبیه واسش

خدا رو شکر همیشه وقتی سواره ماشین می شیم می خوابی فقط بیدار میشی شیر می خوری دوباره می خوابی واسه همین من تو راه اذیت نمیشم

اما این سفر خیلی برام لذت بخشه چون که بار آخری که من اینجا اومدم عید بود و من حامله بودم سه ماهه و الان که اومدم تو بغلمی حس و حال و هوای اون روزها واسم زنده میشه .

خدا رو شکر که داریمت  گله قشنگم

 

 

عید

این عکسه ماله عیده کنار ساحله بابلسر  همون موقع که مهمونه دلم بودی

سفر اخیر

ساحله بابلسر ( مهر ماه )

من

میکاییل

پدر و پسر

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

مامان محمدرضا(شازده کوچولو)
25 مهر 90 7:25
سلااااااااام
همیشه به گردش عزیزم ، ان شاالله همیییییییییییییشه شاد باشید


به شادی شما عزیزم
آوين
25 مهر 90 8:17
سلام گل پسري اولين سفر شمال به خوشي


ممنون خاله جون
مامان هامان
25 مهر 90 9:56
خیلی زیبا بودخوش باشید


مرسی دوست جوون بووووووووس
آسمونی ها
25 مهر 90 10:38
خیلی مواظب پسری باش. ماشالله چه بزرگ شده


مرسی خاله جوون
آسمونی ها
25 مهر 90 10:39
خوش بگذره بهتون


ممنون
مامان پارسا جون
26 مهر 90 13:34
سلام ملی جون خوبی؟
خوش بگذره بهتون خانومی
عکسهاتون خیلی قشنگ بود
خوب لاغر شدی ها


مرسی دوست جوون
ده تاش رفته یازده تاش مونده