میکاییل میکاییل ، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 29 روز سن داره

نقطه ؛ نقطه آغاز زندگی ما

مامانه جارو برقی

1390/10/16 13:35
نویسنده : ملی
1,073 بازدید
اشتراک گذاری

واااای میکاییل

 

 با این مامانت ؟؟؟؟ مامان که نیست جارو برقیه دایم داره یخچال رو جارو می کشه با این تفاوت که جارو برقی کیسه اش پر می شه اما دله من پر نمی شه

خسته شدم به خدا ، فکم درد گرفت هر چی می خورم نمی دونم کجا میره فکر کنم غذا ها یه راه جدید یاد گرفتن و دیگه به معده نمی رن ، شایدم هم معده ام تقسیم میتوز کرده و دو تا شده !!!

deborah.mihanblog.com

و اما داستان سر کار رفتن مامان

تو ی فروشگاه ها یه ترازوی دیجیتاله سکه ایی هست همه هم شبیه هم حدوده سه هفته پیش من بعد از خرید رفتم وزن کردم و عدد 67 رو نشون داد آهی کشیدم و با خودم گفتم 10 تا دیگه مونده تا رسیدن به وزنه سابقم تا اینکه چند روز پیش به یه فروشگاهه دیگه رفتیم منم سریع رفتم دو تا سکه انداختم دیدم عدد 61 رو نشون داد از خوشحالی چشمام جایی رو نمی دید سریع گفتم دانیال می گه من 61 کیلو شدم درسته ؟؟؟ گفت آره زده 61 ، اینقدر ذوق مرگ شده بودم که خدا می دونه گفتم می گن شیر دادن باعث کم شدنه وزن می شه اما نمی دونستم اینجوری یعنی تو سه هفته من 6 کیلو کم کردم ، و تند تند به بابایی می گفتم که البته می گن پایین اومدن سریع وزن واسه بچه ضرر داره و باید بیشتر بخورم ، چقدر خوبه آدم بخوره و تو سه هفته 6 کیلو کم کنه و در حالیکه سرمو بالا گرفته بودم و شونه هامو عقب داده بودم و با دمم گردو می شکستم یه لیوان بزرگ بستنی رو حواله کردم اون تو و بعدش هم یه شامه حسابی زدم تو رگ .

deborah.mihanblog.com

تا فردا ..............

رفتیم همون فروشگاهه که سابقان وزن کرده بودم سریع با اعتماد به نفس پریدم رو ترازو و با خودم گفتم دیگه دارم با ترازو آشتی می کنم سریع دو تا سکه انداختم یه هو عددی که نشون داد یه سوزن بود که زد بهم و بادم خالی شد شونه هام آویزون شد حالم گرفته شد اساسی ، خدا لعننت تون کنه آخه این ترازو های خراب چیه میذارین دله بچه مردم رو تو غربت می شکونین اگه به مامانم نگفتم !!!!

deborah.mihanblog.com

بله ، ترازو همچنان عدد 67 رو نشون داد و ترازوی دیروز قاطی داشته اگه دیگه من خودمو وزن کردم آه ! آه اینم خط ---- اینم نشون *

بادلی پر از اندوه به ادامه خرید پرداختم .....

deborah.mihanblog.com

میکاییلم

تحت هر شرایطی

عاشقتمممممم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (15)

آسمونی ها
16 دی 90 14:11
از دست این ترازوهای بی شخصیت
ببین چطور با احساسات جوونهای مردم بازی میکنن!!!
خوبه معتاد نشدی !!!


می بینی دوست جووون
هههههه مهتاد که شدک حالا قصه اونم میام می گم
مامان محمدرضا(شازده کوچولو)
16 دی 90 14:50
ای جووووووووونم
خوشگل خانم
اینقدر حرص نزن عزییییییییییزم
من یه سفر رفتم کربلا توی 23 روز از 58 شدم 62 و تا الانش نتونستم کمش کنم ، همین دیروز داشتم خودمو روی تردمیل میکشتم ولیییییییییییی امان از این شکم
تازه پدرشوهرم دعوام میکنه میگه تو چرا اصلا غذا نمیخوری بهم گفته هرکی بهت میگه نخور چاق میشی بیخود میگه (منظورش همسر محترم بنده ست) باید بخوری جون داشته باشی
غصه نخور خواهر بزار پسرت راه بیافته همچین مانکن میشی

هههههههههه
چه باحااه پدر شوهرت ، ای بابا دوستم گفتن شیر می دی مانکن می شی نشدم حالا امید به این وعده
لامصب یه خروار میاد به مثقال می ره

سمانه مامان محمدباقر
16 دی 90 19:42
تبریک میگم کاهش وزنتو خانمیییییییییی


من که وزن کم نکردم هنوز یه عالمه دارم
خاله ی امیرعلی
16 دی 90 21:35
سلام عزیزم
انقد حرص نخور برات خوب نیستااا
اخه من موندم چرا تو این زمونه همه ی خانما دوست دارن لاغر و مانکن بشن؟خب عزیزم 67 کیلو خوبه عکست که چاقی رو نشون نمیده تو فرمی خیلی هم اندامت عالیه
یواشکی بهت بگماااا من خودم 60 کیلو ام مامانمم 64 اصلا هم به فکر لاغر شدن نیستم تا میتونم میخورم تو هم مثل من باش
میکائیل جونو ببوس عزیزم حرصم نخور

نه بابا منم زدم رو در بی خیالی دیگه حرص نمی خورم آخه اگه قبلنمو می دیدی می فهمیدی چرا الان اینو می گم

خاله ی امیرعلی
16 دی 90 21:37
راستی عزیزم از ریحانه و بهرادی خبر داری؟؟؟ چند وقتیه نیست نزدیک دو ماهه


آره عزیزم من یه هفته پیش بهش اس ان اس زدم آخه منم نگران شده بودم گفت کامپوترمون خراب شده خدا رو شکر حالشون خوب بود
آوين
17 دی 90 13:49
دوست جونم غصه نخور كاش كه من 67 كيلو بودم
آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآه


ههههههههههههههه چشم
سمانه مامان محمدباقر
17 دی 90 22:40



ممنونم
مامان آرتین (شازده کوچولو)
17 دی 90 23:12
ای بابا. خوبه فقط 10 کیلو اضافه داری. پس من چی بگم که هنوز 15 کیلو اضافه دارم.


بیا همه با هم : عجب رسمیه رسمه زمونه ...........
مامان محمدجان
18 دی 90 11:34
سلام عزیزم
ملی جون اینقده فکر وزنت نباش
بابا شیر میدی باید فعلا فعلا خودت رو تقویت کنی
باور کن سال دوم شیر خوردن این وروجکا کاهش وزن پیدا میکنی



قوربونت برم فعلان من هم دارم این کار رو می کنم اما نمی تونم بهش فکر نکنم
سمانه مامان پارسا جون
18 دی 90 11:40
سلام ملی جون تو واقعا 67 هستی؟
اصلا بهت نمیاد یعنی عکسهات که اینجوری نشون میده خیلی کمتر به نظر میرسی. باور کن.
ولی خانومی حالا جا داری که عین روز اولت بشی بابا خیلی عجولی ها.
من درست روز تولد پسرم که خودمو وزن کردم شده بودم همون وزن قبل بارداریم یعنی 59.
اینقدر ذوق زده بودم که شوهرم میگفت فکر نمیکنم واسه تولد بچه اینقدر خوشحال شده باشی که واسه لاغر شدنت
ناگفته نماند که 1 ماهه اخیر که پسرم راه افتاد من 4 کیلو کم کردم
پس امیدوار باش عزیز دلم

حرفات مثله همیشه خیلی امیدوارم می کنه ، همش می خواستم بیام ازت بپرسم که چند کیلو شدی ؟
پس تو عکسها حسابی همه رو گول مالیدم

مامان یسنا
18 دی 90 13:02
غصه نخور منم مثل شمام به خودمبااعتماد به نفس میگم لاغر شدم اما یکی که میبینه منو میگه هنوز اضافه وزن داری من 55 بودم الان 61کیلو هستم.تا جایی که بتونم رو وزنه نمیرم چون افسرده میشم میبینم کم نمیشه اما زیاد میشه.هی داد بیداد ......کجایی باربی


هی !!!
یه روز ما هم لاغر می شیم
منا مامان الینا
18 دی 90 17:10
دست رو دلم نذار که خونه خواهر! منم هر روز میام روبرو آینه یه نیگا به این چربیهای غیر اشباع شده بدنم و یندازم و یه هییییییییییییییی از ته دلم میکشم یعنی میشه دوباره سایزم برگرده؟!!!!


هیییییییییییییییی !!! می گن می شه خواهر منم امیدوارم ای خدا از اون امداد غیبی به داده ماها برس
مامان هامان
18 دی 90 20:29
عزیزم خیلی به این موضوع فکرنکن اذیت می شی این مشکل تموم مادرها بعد از زایمانه


سعی می کنم ، من می تونم
مامان دیانا
20 دی 90 19:46
عکس مطلب بالایی خیلی جیگره نشد اونجا پیام بذارم از طرف من دو تا ماچش بکن این گل پسرو


ممنونم عزیزم شما هم پری کوچولو رو ببوس
مامان ماهان
24 دی 90 16:00
وااااااااااااااااااای ملی جونم به خدا اصلا نشون نمیده که اضافه داری قربونت برم حالا حالا هااااااااااااا کار داری تا وزن کم کنی بزار میکائیل جون راه بیافته اونوقت بهت میگم تازه الان باید بخوری تا شیرت مقوی باشه گلم


چشم منم حرف گوش کن ، می خورم تا مقوی بشه