میکاییل میکاییل ، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 28 روز سن داره

نقطه ؛ نقطه آغاز زندگی ما

یکسال از با هم بودن گذشت

1390/11/13 7:57
نویسنده : ملی
514 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

محصل

سلامممممممم 

یه هفته اس که وبلاگمون یک ساله شده یه ساله دارم برات می نویسم به همین سرعت یکسالش گذشت

یادش بخیر

زبانکده محصلزبانکده محصل

تا فهمیدم هستی تصمیم گرفتم برات وبلاگ درست کنم از اولش می خواستم اسمش رو نقطه بذارم بابایی یه وبلاگ تو بلاگفا برامون  درست کرد اولین مطلب رو هم خودش نوشت ، من که هیچ اطلاعاتی راجع به بارداری نداشتم کسی و کتابی هم در درسترسم نبود حسابی سر درگم بودم تا اینکه به فکرم رسید تو اینترنت دنباله اطلاعات بگردم تا سرچ کردم با نی نی سایت آشنا شدم ذوق زده شده بودم مخصوصان قسمته بارداری هفته به هفته اش رو که دیده بودم تو اونجا بود که تبلیغ نی نی وبلاگ رو دیدم و اون وبلاگ رو بی خیال شدم اومدم اینجا

زبانکده محصلزبانکده محصل

 اولش خیلی مبتدی بودم نمی دونستم چی باید بنویسم چی کار باید کنم ؟ یه خط نوشتم که تو اومدی و من خیلی خوشحالم و از این حرفا روزی صد بار می اومدم نگاش می کردم و می خوندم اولین کسی که برام هم نظر گذاشت و من و لینک کرد  مامان گیسو جون بود چقدر خوشحال شدم بعدش مامان ماهان بود ، یواش یواش دوستای بیشتری اومدن مثل  مامان محمد جان ؛ منم یاد گرفتم که اینجا هم خاله بازیه هر که بهت سر می زنه باید بری بازدیدش رو پس بدی .

زبانکده محصلزبانکده محصل

حالا اینجا شده خونه دومم دوستایی دارم که جونم هستن سعی کردم دوستام زیاد نباشن تا همیشه باهاشون باشم

 .مامان محمد رضا ( شازده کوچولو ) که رسمان خواهر جون جونیم شده شبایی که حامله بودم و بابا جونی مالزی بود می اومد با من چت می کرد تا من تنها نباشم .

هر کدوم از یه شهرن من هیچ کدومشون رو ندیدم اما بهشون کلی وابسته شدم بعضی شبا خوابشون رو می بینم مثله سعیده مامان آرتین

پا به پای من بارداری رو طی کردن تو خوشحالی هام بهم تبریک گفتن تو ناراحتی هام دلداریم دادن با تجربه هاشون کمکم کردن مثله سمانه مامان پارسا جون

زبانکده محصلزبانکده محصل

بعضی شون از نیمه راه بهم پیوستن اما همیشه بهم سر می زنن جوری که من چشم به راهشونم مثله الهه خاله امیر علی و  آسمونی جون

دو نفر هم هستن که وبلاگ ندارن اما همیشه میان پیشم و حالا دیگه ایمیلی باهم در ارتباط هستیم مثله مری جون و مامان  طهورا .

یکی شون که من عاشقشم و دوست کلاسه گلابی هامه اونم ریحانه مامان بهراد جونه .

زبانکده محصلزبانکده محصل

 

 مامان هامان ؛ سارا مامان تارا ، مامان محمد باقر ؛ مامان آوین جون ، مامان یسنا جون و محیا جون ؛ مونا مامان الینا و مامان ایلیا جون همتون رو خیلی دوست دارم همدمه تنهایی من شدین و بدون اغراق می گم از دوستای واقعیم بیشتر دوستتون دارم .

خوبی اینجا اینه کسی دل کسی رو نمیشکنه .

زبانکده محصلزبانکده محصل

امیدوارم که همیشه با هم باشیم و روزی هم که این وبلاگ رو به دسته صاحبای اصلی شون سپردیم اونا هم با هم دوستای خوبی بشن

با آرزوی سلامتی برای خودتون و نی نی هاتون

دوستتون دارم

 محصل

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (19)

بابایی
13 بهمن 90 11:05
سلام.....آره یادش بخیر.....چه زود میگذره....


بخوبی بگذره ایشالله دنیا همینه ، از اینکه با تو و میکی گذشته خدا رو شکر
مامان یسنا
13 بهمن 90 11:33


*:

مامان کوروش
13 بهمن 90 12:29
عزیزم ارشیوت رو خوندم و کلی لذت بردم
یک سالگی وبلاگت مبارک و مهمتر از اون امیدوارم اقا میکائیل همیشه سلامت باشه


ممنونم عزیزم کوروش جون شما هم سلامت باشه
مامان ماهان
13 بهمن 90 15:19
سلااااااااااااااااااام عزیزم یکسالگی وبلاگت مبارکههههههههههههههههههه
سالگرد شروع دوستیهای خوبمون مبارکه
الهی که یه روز از طریق همین وبلاگ خبر عروسی میکائیل جونو بهمون بدی و کلی ما رو خوشحال کنی امیدوارم که دوستیهامون همینطور پابرجا باشه


سلام
ممنونم عزیزم ایشالله عروسی همه بچه ها آخی !!! اونوقت می شیم مادر شوهر پیر شدیم

محيا كوچولو
13 بهمن 90 15:43
مباركه مبارك، يكسالگيت مباركايشالله يه روزي براي نوه هاي ميكي اينحا پست بذاريد


ممنونم
یعنی تا اون موقع من هستم !!!!!!!!!!!
آسمونی ها
13 بهمن 90 17:11
سلام ملی جونم
ممنونم که به یاد ما هستی و ما رو جزو دوستای خودت میدونی.
هرچند من اونقدرا هم که تو فکر میکنی خوب نیستم ولی به اندازه خواهری که هیچ وقت نداشتم دوستت دارم.
مواظب خودت باش و مایکل شوماخر رو از طرف ما ببوس.
راستی چه خبر از سوئیچ ماشین. زاپاس ازش دارین؟ ؟ ؟


سلام قوربونت برم من
تو خیلی هم خوبی و منم دوستت دارم اتفاقان دیروز سوئیچه ماشین مون شکست فکر کنم کار میکی بوده
مامان زیباترین
13 بهمن 90 23:20
عزیییییییییییییییییز دلم 1 سالگی مبارک باشه خانمی...
خیییلییی ذوق زده شدم اسممو دیدم..
منم عاشق تو و اون فرشته ام که واسه دیدنش لحظه شماری میکنم..
خانمی خیییلییی خوشحالم کردی...
وقتی داشتم این پستت رو میخوندم همش دنبال اسم خودم بودم!!
کلی خوشحال شدم دیدم نوشتی .
مرسیییییییییییی خانمی...شبم رو قشنگ کردی.
منم ممندنم که همه جا کنار من بودی.
چه تو طول بارداری...چه اونموقع که یادم نمیره از کرج زنگ زدیو با وجود اینکه داشتی به میکی جون شیر میدادی خواهرانه سعی داشتی آرومم کنی تا آخرین روزا هم طی شه...خنته...تماست تو فرودگاه چند دقیقه قبل از پروازت و...
همش یه معنی داره و اونم اینه که من یه دوست ناب و مهربون و جیگر دارم که خیلی با ارزشه و همتا نداره...
دوست دارم دوست جونم...
مرسی.


عزیزم فدات بشم من
یه آن گریه ام گرفت نمی دونم از همون روزه اول که تو کلاسه گلابی ها دیدمت ازت خوشم اومد اولش واسه اینکه شیبه یکی از دوستای خوبم بودی بعدش از خوده خودت خوشم اومد جات رو قلبمه
منم دوستت دارم زیاددددددددد
مامان هامان
14 بهمن 90 9:16
عزیزم یکسالگی وبتو تبریک میگم دراین دنیای مجازی دوستی ها پررنگتر شده دوست گلم از داشتن شما به خودم میبالم و خواستار پایداربودن این دوستی ها هستم اگرروزی هم این صفحه وجود نداشته باشه


ممنونم دوسته خوبم
من هم از داشتن دوست خوبی مثله شما خوشحالم و بخودم می بالم
خاله ی امیرعلی
14 بهمن 90 21:21
سلام ملاحت جون گلم
یکسالگی وبلاگت مبارک گلم
میدونی الان به چی افسوس میخوردم؟کاش یکسال پیش باهات اشنا میشدم حالا مهم اینه که باهم الان دوستیم
الهی تا زمین دارد حرارت بماند این رفاقت تا قیامت
میکائیل خاله رو ببوس


سلام عزیزم
ممنونم , افسوس چرا ؟ به قوله خودت مهم اینه که الان با همیم , الهی آمین
چشمممممممممم خاله جون
سارا-
15 بهمن 90 9:48
آخی یکسال شد؟ یادش بخیر....


بله میبینی دوست جون دنیاس دیگه می گذره
سمانه مامان پارسا جون
15 بهمن 90 11:28
سلام ملی جون خوبی عزیزم؟

تولد وبت مبارک خانومی

مرسی که اسم مارو بردی خانومی ماکه کاری واست نکردیم.منم مثل یه خواهر همیشه دوستت داشتم و دارم همینطور میکاییل جونو

از همون روزای اول وبلاگت میمومدم مطالبت رو میخوندم ولی هنوز اینقدر نمیدونستم که باید برات پیغام بزارم تا تو بیای وبم آخه تازه کار بودیم دیگه
تا اینکه کم کم باهم بیشتر آشنا شدیم .اون روزی که میخواستی بری واسه زایمان باور کن منم دل توی دلم نبود و استرس گرفته بودم تا اینکه عکس گلت رو دیدم و کلی خوشحال شدم.

امیدوارم دوستای خوبی واسه هم بمونیم ایشاا... عروسی میکی جون

سلام گلم ممنونم
آره عزیز تازه کار بودیم و بلد نبودیم الان ماشالله همه مون یه پا وبلاگ نویس شدیم
منم مثه خواهر دوستت دارم پارسا جونه منو ببوس

سمانه مامان محمدباقر
15 بهمن 90 15:58
تولد وبلاگت مبارک ملی جون

ملی جونم منم دوستدارم خواهرگلمممم


ممنونم عزیزممممممممممم
منا مامان الینا
15 بهمن 90 16:55
سلام ملی جون
منم مثل تو خیلی به اینجا عادت کردم و دوستهای خوبی هم پیدا کردم منجمله تو عزیزم خصوصا اینکه روی ماهت را دیدم کاش میشد از نزدیک ببینمت


ممنونم ایشالله اومدم خونه خواهر م یه قرار می ذاریم همو می بینیم


مامان محمدجان
15 بهمن 90 17:01
سلام عزیزم
یه سالگی وبلاگ میکاییل جون مبارک
یادم یاد تو بخش نظرات که واسم کامنت میذاشتی خیلی خیلی خوشحال میشدم اما آدرس وبت رو درست درج نکرده بودی خیلی سخت دنبالت گشتم تا بالاخره پیدات کردم
و خوشحالم که دوست گلی مثه تو دارم ایشالله همیشه خاطرات خوب و خوش تو وب میکاییل جون بنویسی


سلام خانوم
آره یادمه فدات شم عزیزم ایشالله که هممون خاطرات خوش بنوبیسیم
مامان محمدرضا(شازده کوچولو)
16 بهمن 90 11:25
یکی بیاد اشکای منو جمع کنههههههههههههههه
ملی جووووووووووونم
الهی که همیییییییییشه دوستیمون پایدار باشه



قوربونت برم چرا اشک ؟؟؟ بخند عزیزم
به اینکه صیغه خواهری خوندیم بخند
دوستت دارم معلومه که دوستی مون پایدار می مونه من که گلی مثله تو رو از دست نمی دم
مامان طهورا
16 بهمن 90 15:00
سلام ملی عزیزممممممممم
آخه خیلی مهربونی از ما هم که وبی نداشتیم یاد کردی عزیزم.
به من که تا حالا خیلی کمک کردی عزیزم توی این غربت
وبلاگت رو زیاد سر می زنم یه جاهاییش رو خیلی دوست دارم یه جاهایی هم خیلی احساس نزدیکی می کنم بهت یه جاهایی هم خیلی شبیه خودمی وقت هایی هم که اشک می ریزی بی اختیار و بی دلیل دیگه خود خودم می شی.
ما هم تلوزیون مالزی رو نمی بینیم وقتمون رو با نت پر می کنیم البته الان دیگه این فرشته کوچولو بیشتر وقت ما رو پر کرده.
خوشحالم که باهات آشنا شدم دوست عزیز و مهربونمممممممممم.
بابت همه خوبی هات ممنونمممممممممممم

ای جانم عزیزم
ای خدا می گن چرا معتاده اینترنتم آخه کجا برم که همچین دوستهایی داشته باشم
چرا اسمتو نیارم ؟ وقتی تو دلم خونه کردی وقتی احساسه نزدیکی بهت می کنم منم خوشحالم که باهات آشنا شدم ایشالله که فرشته کوچولوت همیشه سالم زیره سایتون باشه بعدشم من که کاری نکردم

بابای ملیسا
16 بهمن 90 23:20
ضمن سلام مجدد . خیلی خوشحال میشم اگر با تشریف فرمایی خودتون من و ملیسا جان رو خوشحال و با نوشتن یک یادگاری ، مسرور و شادمان کنید. منتظرتون هستیم .


سلام بابای ملیسا جون
چشم حتمان میام
مامان آرتین (شازده کوچولو)
17 بهمن 90 13:24
تولد وبلاگت مبارک باشه عزیزم.


ممنون گلم
مري
18 بهمن 90 10:41
سلام عزيزم يكسالگي وبت مباركچقدر تو گلي آخه؟اين منم كه از بودن تو بايد شكرگزار باشم خوشحالم دوستي دارم كه هميشه اينجا ميتونم پيداش كنم و با خاطراتش حال كنم باهاش درددل كنم از صحبتاش شاد بشم از شباهت كاراي ميكي جون با جوجوها كلي بخندم و....
راستي ميدوني اولين جايي كه سرميزنم اينجاس؟بعد ميرم سراغ وبگردي و..دوستت دارم


سلام گلمممممم
ممنونم واقعان نمی دونم چجوری جوابه محبت هاتو بدم فقط دوستت دارم و همیشه با من باش