میکاییل میکاییل ، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 27 روز سن داره

نقطه ؛ نقطه آغاز زندگی ما

خرید توپ

1390/11/17 6:04
نویسنده : ملی
493 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نفسه مامان

هفته گذشته من بابایی یه خرید توپ کردیم از قدیم گفتن اگه .... نره بازار ، بازار خرابه

نمی دونم چرا اینبار من و بابای گل کاشتیم

EmoticonEmoticon

یه روز غروب محض تفریح و خرید رفتیم  فروشگاهه تسکو ، بابایی رفت سراغه خرید گوشت و نون ، من هم رفتم سمته پنیر خلاصه چیزایی که می خواستیم برداشتیم و برگشتیم

اومدم چیزا رو بذارم تو یخچال گفتم وا این گوشته چقدر قرمزه ، روش رو که دقیق خوندم دیدم نوشته گوشته بوفالو هندی ( سبز) آخه گوشت بوفالو چه صیغه ایی بود اونم چی هندی !!!

EmoticonEmoticon

رفتم سراغه نون گفتم : دنی ؟؟؟ واسه چی تورتیلا خریدی ؟ ( یه نوع نون مکزیکی تقریبان شبیه نونه لواش خودمونه ) با خوشحالی گفت واسه تو خریدم گفتم شاید خوشت بیاد ، بازم دقیق که نگاش کردم دیدم روش زده : گارلیک تورتیلا !!!! ای خدا اینم که تورتیلا با طعمه سیر ه ، اعتراف کرد که روی هیچ کدوم رو نخونده و فقط برداشته ، منم عصبانی که تو چرا نمی خونی ؟؟؟ ( عصبانی)

EmoticonEmoticon

بابایی اومد پنیر هایی که من خریدم رو بخوره ، یه هو گفت : چرا اینا زردن ؟؟؟ گفتم پنیرش خوشمزه اس من قبلان از شون خریدم ( happy cow ) اومدم نگاه کردم دیدم هی وای من !!! منم با این همه ادعا روی پنیر ها نخوندم که عکس فلفل قرمز روش زده و نوشته با طعم پاپریکا ( خجالت)

چه شود ؟؟؟ نون سیر و پنیر تند فلفلی و گوشت بوفالو هندی (سبز)

حالا بدبختیش این بود که من از پنیره هم پنج بسته برداشته بودم (کلافه) خوشمزه اس پنیره اما اوله صبحی که آدم پنیره تند نمی خوره .

EmoticonEmoticon 

طفلی بابایی واسه این که من غصه نخورم قول داده همش رو بخوره ، اما اسرافه خوب ؛  اونم چی با این وضعیته دلار و پوله ایران ؛  اینجا که هیچ دانشجوی حق کار نداره پس همه مجبوریم هر چی پس انداز ، قرض و قوله ، ماشین و هر چی داریم بدیم که اینجا گذرانه زندگی بشه بعضی ها که خونه شونم رو فروختن اومدن . (ناراحت)

EmoticonEmoticon

هنوز پارسال خوب بود MASTER CARD داشتیم و ما از اینجا پول بر میداشتیم بابا قاسم طفلکی می ریخت به حساب (شیطان)الان که به لطف تحریم ها اونم بسته شد . باید هر وقت میای هزینه سالت رو بیاری از اون بدتر پارسال که من اومدم رینگت مالزی 280 تومن بود که الان شده 560 ، یه چند روزی به 700 هم رسید . (استرس)

EmoticonEmoticon

به خودم قول دادم هر وقت می خوام خرید کنم اول حسابی روش رو بخونم تا دیگه از این بلاها سرمون نیاد .(یول)

EmoticonEmoticon

عاشقتم گل من  قلب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)

مامان هامان
17 بهمن 90 8:22
سلام عزیزم این مسائل همیشه پیش میاد گاهی ما هم خرید میریم با اینکه فارسی هم نوشته بازم دقت نمی کنیم و


راست می گین خوب من فکر می کردم فقط ما اینطوری هستیم !!!
خاله ی امیرعلی
17 بهمن 90 11:52
سلام عزیزم
خب این اشتباهاتو هممون میکنیک ولی کاری نداره که یه روز نی نی وبلاگیارو برا عصرونه دعوت کن بیاییم تکلیف همه ی پنیراو نونا رو یکسره کنیم


سلام
مطمئنی که خورده می شه ؟؟؟
منیر
17 بهمن 90 11:55
هههههههههههه
خیلی باحال بود
ولی خب منم دلم سوخت واسه پولی که براشون دادین ، حالا اشکالی نداره فدای سرت عزیزم


ههههههه خودم هم یادم میاد خندم می گیره
مامان آرتین (شازده کوچولو)
17 بهمن 90 13:21
ای بابا. ایرادی نداره. در عوض تا مدتها تو ذهنت می مونه. بنابراین دقت بیشتری تو خرید می کنی.
میکی جونو ببوسسسسسسسسسسسس


بله بیشتر دقت می کنم از این به بعد
شما هم آرتین خان رو ببوسین


محيا كوچولو
17 بهمن 90 23:09
خيلي كارهاي جالبي كرديد. البته بنظرم فقط از ميكي برمياد كه ماماني و بابايي رو به اين روز بندازهحالا يعني بابا قاسم از تحريمها خوشحاله خاله؟


آره ما کارهای جالب ترم می کنیم ، آره خاله حسابی خوشحاله ماهی یک میلیون به نفعش شده
مري
18 بهمن 90 10:54
هههههه خيلي بامزه بود به اين اتفاقا بخند هميشه صرفنظر از پولي كه رفته به هرحال كاريه كه شده.آخي چه بابايي خوبي داري ميكي جون!
امان از اين تحريمها نميدوني داخل چه خبره!!!عزيزم
ميكي جون رو ببوس


خودم هم بیشتر خنده ام می گیره ، خدا به داد هممون برسه مملکت داغون شد رفت
مامان یسنا
18 بهمن 90 14:13
اییییییییی واااااایییییییی چه بدبیاریی.......اشکال نداره هراشتباه پلی است به موفقیت


موافقم از این به بعد بیشتر دقت می کنم
سمانه مامان محمدباقر
18 بهمن 90 19:54
سلام هههههه خیلی با حال نوشته بودید
امیدوارم که دیگه اینجوری نشه


سلام ممنونم منم امیدوارم
آسمونی ها
19 بهمن 90 11:53
اینا تازه اول کاره ....


یعنی قراره از این بدتر بشیم ؟؟؟
مامان محمدجان
19 بهمن 90 13:44
(تلخ ترین راهها تجربه است )
فرموده ی یکی از بزرگان
اشکال نداره فدای سرت عزیزم


بیشتر به خاطره جنبه طنزش نوشتم آره بابا اینقدر خرابکاری می کنیم ما
سمانه مامان پارسا جون
20 بهمن 90 10:56
ههههههه
خیلی بامزه بود
ولی ملی جون بد صبحانه ای هم نمیشه ها


مامان زیباترین
24 بهمن 90 2:59
))))))))))))))))))))))
عججججججججججججججب.
خانمی منم دقیقأ همینجوریم..
صد بار تاحالا از این سوتی ها دادم اما درست نمیشم.
چند روز پیش بعد از عمری رفتم یه بلیز واسه خودم خریدم..
افروشنده گفت واسه خودتون میخواید؟
گفتم: بله آخه من شیر میدم(!!!!!!!!!!!!!) این واسم مناسبه!! یعه اش زیپ داشت گفتم راحت میکشم پائین شیر میدم!
بعد اومدم خونه دیدم لباسه مردونست و سایزشم XXL هستش!!
علی گفت این چیه؟؟
گفتم عزیزم هدیه ولنتاینته اما 1 سایز بزرگ گرفتم. چون دوست دارم یکم چاق شی!


هههههههههههههههههههههههه
کلی حال کردم با این کارت
خیلی خندیدم خیلی باحال بود