آش دندونی میکاییل جون
بفرمایید ادامه مطلب
دیروز یه مراسمه کوچولویی گرفتم به مناسبت آش دندونی عسلم میکاییلم ایشالله که دندوناش به راحتی در بیاد و مامان اشرف سی و دو تا نخود هم ریخت به نیابت سی دو تا مروارید خوشگل اما خداییش خیلی خوشمزه شده بود ؛ جای همگی خالی .
چند تایی به همسایه ها دادیم خاله ی منم و خاله الهه و الهام میکاییل هم اومده بودن خلاصه خیلی خوب بود خوش گذشت فقط باز هم جای بابایی خالی بود .
این هم گیفت که به همراه آش به همه دادیم
چون گیفت ها رو خیلی دوست داشتم بازم عکسه شون رو گذاشتم واسه خریدنشون هم خیلی زحمت کشیدم اینجا که ماشین ندارم ؛ تو بغلم با همدیگه رفتیم کلی از این مغازه به اون مغازه چقدر هم گرمم شده بود یا تو خوابت می برد یا گشنه ات می شد
این هم آش همسایه ها
میکاییل جونم با آشش که همه خوردن الا خودش
اینم هدیه مامان اشرف و خاله ها
البته امروز منم رفتم فروشگاه گلدونه چند تا بازی آموزشی برات گرفتم از طرف خودم و بابایی که خدایی حاله عکس گرفتن رو نداشتم
میکاییل جونم فرشته کوچولوی من دوستت دارم