میکاییل میکاییل ، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه سن داره

نقطه ؛ نقطه آغاز زندگی ما

پارسال همین روز

1391/2/7 11:44
نویسنده : ملی
633 بازدید
اشتراک گذاری

چقدر خوبه که این جا همه خاطراتمون محفوظه چه کیفی داره وقتی برمیگردی می خونی دقیقان پارسال کجا بودی ، چه حسی داشتی

آخه این عادت ماست که وقتی چیزی رو به دست آوردیم یادمون می ره که برای داشتنش چقدر پرپر می زدیم ، مثلا چقدر پارسال دلم پر می زد بغلت کنم یا چقدر واسه روزهای سونوگرافی لحظه شماری می کردم

که دقیقه ایی ببینمت .

پارسال دقیقان تو همین روز سونوگرافی داشتم با بابا رفتیم چهار راه قصر سونوگرافی قصر این همه راه رفتیم فقط واسه این که دکترش مهربون و خوش برخورد بود و اجازه می داد بابایی با دوربینش بیاد تو رو ببینه تازه سی دی هم می داد که ما برات گرفتیم .

میکی 5 ماهه

 

 

این عکست پارسال دقیقان همین موقع

 

یکسال گذشت

واینم تو بعد از یکسال که این همه تغییر کردی اما دقیقان همونطوری خوابیدی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)

آوين
7 اردیبهشت 91 15:09
خيلي باحال بود چه حس قشنگي منم نشستم كلي فكر كردم به اين همه عظمت خدا


ممنونم واقعان بزرگی خدا رو می شه تو جریان رشد جنین به عینه دید
محيا كوچولو
8 اردیبهشت 91 0:11
همه اين لحظه ها مثل يه خوابه خاله جون، يه خواب شيرين


موافقم باهات محیا جون
مامان گیسو جون
8 اردیبهشت 91 3:04
الهی من قربونت برممممممممم
ماشاا... چه ناز خوابیده
هزارتا ببوسش
خصوصی داری



سلامممممممممممممم
ممنون
سمانه مامان پارسا جون
8 اردیبهشت 91 16:12
خیلی پست قشنگی بود خیلی کیف کردم


ثمين
8 اردیبهشت 91 21:12
سلام! اگه جشنی برای کوچولوتون در راه دارید یه سر به دنیای نفیس بزنید و از ایده های متنوع و شیک استفاده کنید... جشن سیسمونی... جشن دندونی... جشن قدم... جشن تولد پسرانه ... جشن تولد دخترانه ... جشن تکلیف... جشن الفبا... و........ منتظرتون هستم...
مری
8 اردیبهشت 91 21:13
آخی الهیییییی قربون خوابیدنت چه مامان ماهی داری میکائیل جون بزرگ شدی قدرشو بدون حسابی عزیزم.....ملی جون چرا نظر قبلیم رو سانسور کردی؟


اول اینکه خودت ماهی
دوم اینکه من سانسور نکردم راستش خوندمش اومدم تاییدش کنم اشتباهی حذف شد اینقدر ناراحت شدم که نگو گفتم که بهتره خودم چیزی از نظرت رو که توذهنم بود بنویسم بازم ببخشید نظر شما تاجه سر ماست
بابایی
9 اردیبهشت 91 11:58
فداتون


me too
خاله ي اميرعلي
9 اردیبهشت 91 20:31
اي جوووووووووونم چقدر قشنگه واقعا
خوب شد گفتي از الناز ميبرسم ببينم عكسهاي سونوگرافي رو نگه داشته يا نه؟
فداش بشم من چقدر ملوس و ناز خوابيده


حتمان نگه داشته بیار بذار ببنیم امیر خانمون چه شکلی بوده
منامامان یسنا
11 اردیبهشت 91 16:49
جووووووووووووووووووووووووووووووووونم...خیلی جالب بودو موثر


مامان ماهان
12 اردیبهشت 91 13:30
خیلی جالب بود عزیزم
یادش بخیر


واقعان که یادش بخیررررررر
مامان کوروش
12 اردیبهشت 91 14:43
چه ناز خوابیدی پسمل خاله
چقدر زود می گذره ملی جون ، پیر شدیم رفت !!!


هی خواهر !!!
غزلک*مامان فسقلی*
16 اردیبهشت 91 21:20
بعد از عمری! سلااااااااااااااااام دوست خوبم
بیمعرفتی ما رو ببخش، تازه تازه زندگیم داره روال عادی پیدا میکنه، چی کشیدم من سر یدنیا اومدن فسقلم
هزااااااااار ماشالله چه ماهی شده قربونش برم
باورم نمیشه این همون کوچولوییه که عکسشو توی یه پتوی ابی گذاشته بودید، مردی شده واسه خودش


سلام خانوم از این ورا
داشتم ازت نا امید می شدم اما می دونم
طول می کشه تا آدم خودش رو پیدا کنه
امیدوارم که دیگه زود ب زود بیای