میکاییل میکاییل ، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 1 روز سن داره

نقطه ؛ نقطه آغاز زندگی ما

میکاییل 7.5 ماهه

1391/2/12 13:34
نویسنده : ملی
338 بازدید
اشتراک گذاری

فرشته کوچولوی من میکاییل من

می بینم که شیرین کاری هات شروع شده نمی دونم چند تاش الان یادمه تا بنویسم :

اول اینکه دیروز از صبح تا شب همش یک ریز می گفتی بابا هر کی رو هم می دیدی بهش بابا می گفتی

اشی می گفت بابا برو تو اسکایپ یه کم باباش رو بهش نشون بده شاید دلش تنگ شده !!!

کاش می فهمیدم تو اون کله کوچولوت چی می گذره کلمه بابایی که میگی معنی ش رو می دونی یا همینجوری می گی بابا متفکر

پی نو شت : دیشب تو خواب کلمه ماما رو هم گفتی نیشخند

niniweblog.com

ماشالله با روروئکت همه جای خونه رو می ری جدیدان یاد گرفتی می ری کشو های مامان اشرف رو باز می کنی و چقدر از این کار لذت می بری اما من می ترسم که نکنه دستت لای کشو بمونه واسه همین غافلت نمی کنم

niniweblog.com

 

عاشق  لپ تاپی که با دستای کوچولوت روش بزنی چند بار هم بدجور از روی میز انداختیش

مامان جون اگه خراب بشه من چی کار کنم خوب ؟؟؟ نگران

niniweblog.com

خاک گلدون ها رو هم چنگ می زنی و می ریزی اونوقت صدات می کنم می گم میکاییل نه نه اون وقت می خندی که من این کارت رو ندید بگیرم مژه

اشی هم که خونه اش پر از گلدونه که یه روز دیدم اینکارو کردی

niniweblog.com

جدیدان تو خواب خیلی می چرخی از این ور به اون ور ، جالبه که خوابیدنت هم مثله باباته تازه مثله بابات هم اصلان پتو روت نمی مونه فکر کنم از این به بعد باید نصفه شبا به نوبت روی هر دو تون پتو بندازم کاره من دراومده والا !!! یول

niniweblog.com

یک کتاب برات خریدم که همون روز به این شکل دراومد

 

 عاشقتمممممممممممممممممممممممم 16500000

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

مامان کوروش
12 اردیبهشت 91 14:49
ای شیطون بلا
ببین خونه مامان اشرف رو چی کار کرده
کلا روحیه کتابخونیه کوروشم یه چیزیه مثل میکی جون
فقط عشقه مجله ماشینه تازه اونم پاره می کنه


هههههههه
قوربونشون برم من با کتابخوانیشون
آوين
12 اردیبهشت 91 15:45
عزيزم شيرينم قربونت برم من خوشگل خاله


ممنون خاله جون
منیر
13 اردیبهشت 91 14:19
ماشاالله به گل پسرمون


مامان ماهان
13 اردیبهشت 91 17:59
ای شیطونک
ببین خونه مامان اشی رو به چه روزی انداخته
خوب نوه اس دیگه
کتابت رو چرا پاره کردی


مامان گیسو جون
13 اردیبهشت 91 19:07
سلام عزیزم
ههههههه فداش بشم من
عاشقشم
بوسسسسسسس گنده


سلام خاله
خوبیییییییی
یه زنگ به موبایله من بزن
مامان علی
14 اردیبهشت 91 12:24
جیگرتو و اینهمه شیطونیات همه این آتیشارو توبه پا کردی وروجک من اگه اونجا باشم دندون دندونت می کنم کهههههههههه


خاله ي اميرعلي
14 اردیبهشت 91 12:38
سلاممممممممممممممم عزيزم
الهي من فداي اين شيطون بلا بشم با اين شيرين كارياش
اي ملاحت جون منم يه كتاب برا اميرعلي گرفته بودم كه دقيقا اميرعلي خان ما هم كتاب رو به اين روز انداخت هيييييييييييييييي كتاب جووووون!!!
بذار يكم بزرگ بشه انقد ميگه مامان مامان كه كلافه بشي حالا صب كن
اميرعلي ما كام و تلفن و گلداناو ظروف تو كابينت رو همه چي رو كلا رحم نميكنه خدا به داد ما برسه

سلام عزیزم
میکایل هم فکر می کنم از اون خراب کار حرفه ایی ها بشه
محيا كوچولو
14 اردیبهشت 91 23:57
خوب ميبينم ميكي حسابي در عرصه شيرينكاري فعال شده
معلومه كه آينده درخشاني هم تو اين عرصه داره


بعله بچم کتاب خور خوبی می شه
منامامان یسنا
19 اردیبهشت 91 17:24
سلام واااااااااااااااای باز من عقب موندم ببخشید دیرمیام شرمنده....عزیزم تازه اول شیرین کاریهاشه......ما که همه چیز رو از دست شازده خانم جمع کردیم خونمون شده مسجد


سلام عزیزم
شما بیا هر جوری دوست داری بیا
می دونم ماله میکی شروع شده بد جور
خونه ما هم مسجدی شدی بیا و ببین