میکاییل میکاییل ، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 1 روز سن داره

نقطه ؛ نقطه آغاز زندگی ما

بزن بریم از اینجا

1391/2/14 12:51
نویسنده : ملی
435 بازدید
اشتراک گذاری

بزن بريم، بزن بريم به سرعت برق و باد
بزن بريم از اينجا

همسفر عزیز من

هی !!! یک دوره دیگه از زندگی مون گذشت و باید پا به مرحله بعد بذاریم زندگی همش همینه پایان و آغاز ، سلام و خداحافظ ؛ سر خط و ته خط

منم که شدم عینه کفترا که به لونه ش اخت می شه و موقع ترک لونه سخته شه ، بله عزیزم من تو داریم کوله بارمون رو جمع می کنیم و می ریم خونه خودمون

دو ماه اینجا بودیم می بینی چقدر زود گذشت مثل یه چشم بهم زدن ، این مرحله رو دوست داشتم با همه دوری ها و دلتنگی ها ، تا حالا هیچ وقت بعد از ازدواج 60 روز خونه مامانم نبودم نهایتش بودم 10 روز .

وقتی بیشتر پیششون می مونم بیشتر وابستشون می شم دل کندن هم برام سخت تره

niniweblog.com

پیشاپیش از همه بابت این چند خط عذر خواهی می کنم خجالت

ای بابا !!!!!!!!! مادر شدن هم عالمی داره به قول مامان کوروش جون - حاله ما خوبه آیا ؟؟؟ -

پنج روز  بود که پی پی نکرده بودی همیچین غصه ام شده بود که نگو ، هر اقدامی که فکر می کردم لازمه انجام دادم  از آلو توی سوپ تا ماساژ شکمی و ... ، تو هم خیلی بی قراری می کردی شبا توی خواب جیغ می زدی تا امروز صبح که قصد خرید شربت انجیر رو داشتم خودت رو راحت کردی و بازم آدمک دله من 

niniweblog.com

برم که تا خوابی کلی خرت و پرت دارم جمع کنم ؛ جانه مامان امروز تو جاده اذیت نکن و مثل همیشه پسر خوبی باش

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

آوين
14 اردیبهشت 91 17:54
خدا پشت و پناهت مواظب خودتون باشيد تا رسيدي زودي از سلامتتون خبر بده ماچ ماچ


ممنونم رسیدم خیالت راحت باشه
محيا كوچولو
15 اردیبهشت 91 0:03
خاله ديدي چقدر هيچ جا براي آدم امن تر و آروم تر از خونه ماماني اش نيست؟ اين 60 روز هديه خدا بود به شما و ميكي كوچولو
ولي خاله معلومه دلت پيش مامانيه ها


بعلهههههههههه هوم !!!
مامان کوروش
15 اردیبهشت 91 12:29
عزیزمممممممممممم
حال ما خوبه . تو هم خوب باش
سفرت به سلامت . بالاخره بعد از دو ماه میکی جون ما باباش رو می بینه
تو که دلت تنگ نشده بود اصنننن
رسیدی خبر بده


فدات شم من که الان پیش بابایی نمی رم
تازه از خونه مامانم move کردم به خونه خودم - کرج -
آوين
15 اردیبهشت 91 15:04
ميگم احساس دلتنگي دوري از عشقي ناراحتي نكني ها ...... نفس بگش يه اكسيژن خالص
هههههههههههههههههههه


ههههههههههههههههههه
حالم جا اومد !!!
نه عزیزم من اینجا رو که دارم با این همه دوست خوب
احساس دلتنگی نمی کنم
مامان طهورا
15 اردیبهشت 91 19:41
سلام ملی جونم
این پست رو که خوندم فکر کردم اومدی دیار مالایی ها پس گویا هنوز ایرانی خوش بگذره عزیزم. کی میای این طرفا؟
وای ملی جونم کشته این آدمک دلتم خیلی نازه ....


عزیزم نه خونه مامانم بودم الان اومدم خونه خودم
مالزی هم خرداد میام اول باید پاسپورتم رو ری نیو کنم
این آدکه دل جریان داره فک کنم همون کودکه درونمه
مریم مامان بهراد و آراد
15 اردیبهشت 91 23:40
یعنی الان داری کجا می ری خانومی می ری مالزی؟
هر جا هستی و می ری خوش باشی و گل پسر همیشه سالم باشه[hr)
نه عزیزم من بروجرد بودم پیش مامانم الان اومدم مهرشهرم
منامامان یسنا
19 اردیبهشت 91 17:28
میگن وقتی شکم بچه ها کار نکنه دارن چاق میشن....یسنا هم همینطوره ومن فکر میکردم یبوسته اما نبود خوشبختانه دکترش گفت طبیعیه داره چاق میشه....به سلامتی بری عزیزم


ععععععععععه جدان !!!
خوب خیالم راحت شد
ممنون
خاله ي اميرعلي
21 اردیبهشت 91 22:39
سلام عزيزم خوبي؟
اي وااااااي من چقدر پست نخونده عقبم
ملاحت جونم يعني رفتين ديار خودتون؟مالزي؟
فكر كنم الان ديگه رسيدي و پيش همسري هستي!
واقعن چقدر زود گذشت انگار ديروز بود كه اومدين
ميكائيل جونم چطوره؟خدارو شكر كه آدمك دلت خوشحال شده!!
بوسسسسسسسسسسسسسس عزيزم به اميد ديدار مجدد در ايران عزيز


سلام
مرسی که همه شو رو حوصله می کنی و میخونی
خاله ي اميرعلي
21 اردیبهشت 91 22:42
وااااي من فك كردم رفتي مالزي پس هنوز ايراني
چه خوب شد يهو احساس دلتنگي كردمو آدمك دلم اينجوري شد


هههه نه ما هستیم آدمکه دلم به آدمکه دلت می گه : سلام