از ماست که بر ماست
قوربونت برم خدایا خیلی ماهی آخره مرامی به قوله اون چوپونه تو شعره کتاب فارسی مون :
تو کجایی تا شوم من چاکرت چارقدت دوزم ، کنم شانه سرت
حالا بریم سر اصله ماجرا ؛ خدا وکیلی فقط بهم نگین بد جنس !!!
دیروز ( شنبه ) international culteral night بود و گفتم که ایرانی ها هم دو تا سرود آماده کرده بودن یکیش ای ایران ای مرز پر گوهر بود و یکی هم شعری از مولانا بود که بابایی چند روزه آزه گار می رفت تمرین همچین هم همه جو گیر بودن انگار که می خوان با مدونا کنسرت برگزار کنن ( والا !!!! )
( گفتم که شبه جشن و دیر اومدنش از تمرین که شبه مهمی برای من بود چطور دله منو شکوند )، دیروز از ساعته سه ناهار نخورده رفت تمرین و بنده خدا ساعته هشت اومد سراغه ما دمق و عصبی اما چیزی نگفت از ترسش می دونست من اتو می گیرم . بعدان کاشف به عمل اومد که واسه شعر مولانا قرار شده بشینن رو زمین و طفلی بابایی چون پاشو عمل کرده نمی تونه چهار زانو بشینه بهش گفتن تو نیا تو گروه یعنی اون همه تمرین بی خودی .
از یه طرف ناراحت شدم و دلم براش می سوخت اما از یه طرف خیلی ذوق زده شدم . ایییییییییییییینهههههههههههه !!!! خدا خودش داده دله مظلوم رو میگیره و چوبش صدا نداره .
ما ایر انی ها هر چی سرمون بیاد حق مونه ، واسه اینکه خودمونونیم اجازه می دیم به دیگران هر رفتاری با ما داشته باشن .
اولا اینکه اصلان بلد نیستیم کارجمعی انجام بدیم و هر کی سازه خودش رو می زنه برای اینکه از بچگی یادمون ندادن و فقط تک روی و خود سری بلدیم .
دوم اینکه دیشب دیدم دارن آماده میشن برای سرود عکسه نقشه ایران رو گذاشتن مثل شیر بی یال و دم نه خزر داره نه خلیج فارس ، وای خدایا این مسایل خیلی عصبیم می کنه ، گفتم پس خلج فارسمون کو ؟؟؟ گفتن یه عده از بچه ها گفتن : واسه چی می خواین عامله کدروت با عرب ها رو ایجاد کنید !!!
همینه که وقتی سوار هواپیما های گلف یا امارات میشی با کمال وقاحت می نویسن خلیج عرب اون موقع کی مراعاته ما رو می کنه .
(ببخشید عکس کیفیت نداره فقط می خواستم نقشه رو نشون بدم )
اما بگم از گروه بچه های فلسطین !!!
آقا چه رقصی می کردن عکسه قدس و جنازه پشت سرشون اما رقصی می کردن شبیه رقصه کردی ما اما بیا و ببین .
غمگین ترین و افسرده ترین گروه ما ها بودیم .
و اما تو گل پسرممممممممممممممم قوربونت برم
وقتی می خواستن بچه ها سروده ای ایران رو اجرا کنن من گفتم خوش بحالتون منم خیلی دوست داشتم که بیام یهو یکی گقت بیا خوب ، گفتم آخه با میکاییل نمی شه یهو اون وسط شروع به تک خوانی می کنه گفتن بیا اگه گریه کرد یواش از پشت برو کنار
منم تورو بغل کردم شروع کردم با بچه ها خوندن و تو هم از اول تا آخرش سکسکه کردی وقتی یادت می افتم دلم قنج می ره .
و به این ترتیب اولین اجرای زندگیت رو هم کردی .
عاشقتم فرشته .