میکاییل میکاییل ، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 3 روز سن داره

نقطه ؛ نقطه آغاز زندگی ما

هفته شانزدهم

1390/1/9 13:55
نویسنده : ملی
500 بازدید
اشتراک گذاری

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيدتصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

پسر گلم ، همه کسم

 

دلم برای اومدن تو وبلاگت پرپر میزدWhoop De Doo ، اما دیدم که اینترنت قطعه ؛ تصمیم گرفتم یک قلم و کاغذ بردارم اما خودکاره هم خشک شده  و نمی نویسه و من باز برای پیدا کردن یک خودکارتمام گوشه و کناره ها رو می گردم ( حالا هم دارم پاکنویسش می کنم )Computer

مونسم عزیزم

این روزها اصلا حال و هوای خوبی ندارم دلم گرفته است ، این حسه تنهایی لعنتی دست از سرم برنمی داره

از بجگی سایه به سایه تعقیبم کرده هر وقت یه جا قالش گذاشتم باز اومد و منو پیدا کرد .

اما نه حالا دیگه تنها نیستم تو رو دارم دایم تو ذهنم باهات درددل می کنم و یه گوشه خلوت پیدا می کنم و بغض هامو میارم پیشه تو نمی دونی که چقدر دلم پر میزنه که تو فرشته پاکم رو بغل کنم connie_rockingbaby.gif

خیلی کلافه ام ؛ با اینکه با وجوده تو عید متفاوتی رو امسال شروع کردم اما عیدم ؛ واسم دلتنگی رو عیدی آورده بود یه حسه غریب و نا آشنا منو تو لاک خودش می کشونه .

همیشه پر از حرفم اما وقتی به سراغت میام حرفام یادم میره یاد یه شعر می افتم :

گفته بودم جو بیایی غم دل با تو بگویم

جه بگویم که غم از دل برود جون تو بیایی

تعطیلات عید رو از شمال تا جنوب طی کردم اما بیشتر لحظه هاش رو تو خونه گذروندم ؛ نمی دونم چرا گاهی لحظه ها اون طور که تو می خوای جلو نمیره ؛ سعی می کنی اما نمیشه .

فقط از توی این لحظه های ثبت شده تلخ ، لحظه سال تحویل رو دوست داشتم که لحظه های قشنگی برام بود

واقعا با تمامه وجود حسه نو شدن رو تجربه کردم ، یه مامانه نو یه نی نی نو ؛ یه زندگیه نو

و بابا قاسم جونی ( بابای بابا جونی ) وقتی به همه عیدی داد به پسر گله من هم داد و این برام به اندازه همه دنیا ارزش داشت به این ترتیب بابا قاسم اسمه خودشو توی اولین های پسر گله من ثبت کرد تازه شما کلی چیز میز هم گیرت اومده ستلره دختره کوچولوی خاله الهام برات یه ماهی قرمز کوچولو خریده و از کیش بجای سوغاتی برای من برای گل پسره من ، قند عسله من چند دست لباس سوغاتی اورده و خاله الهه جونی با پردیس دختره گلش یه بسته خشگله جغجغه بجای عیدی بمن داد و من همش تو جلوی چشمام میای که گرفتیش دستت و تکونش میدی بعدش دلم از ذوق آب میشه .

فردا هفته هفدهم شروع میشه و من و تو با هم شانزده هفته رو بسلامت طی کردیم .

مامانی 5.5 کیلو چاق شده و دارم رکورد میزنم وزنم به 62.5 رسیده اولش که میرم روی ترازو ناراحت میشم اما بعد که به قند و عسلم هم فکر میکنم 1000 کیلو هم بشم مهم نیست نمی دونی چجوری دوستت دارم فسقلی همه زندگیم تویی دورت بگردم .

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيدتصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

مامان فرشته
10 فروردین 90 0:53
سلام عزیز دلم چه جالب منم 5 کیلو چاق شدم
مبارکت باشه پسملی خاله کادوهات بوسسسسسس


اگه بدونی من چه حالی دارم منم مدام حالم گرفته است ملی جونم
راستی توی این هفته یا هفته دیگه یه چیزهایی مثل ترکیدن حباب زیر دلت احساس می کنی اینا تکونای اولیه است به من خبر بدی ها منتظرم خوش باشی بوسسسسس

عزیزه دلم
میفهمم !!!! رندگی همینه ؛ چی کار کنیم دیگه ؟؟
من همش منتظره ترکیدن حباب کوچولو هستم اما هنوز احساس نکردم



خانه ای ساخته ام پر عشق
10 فروردین 90 4:38
سلام خانوومی
خسته نباشی
این حس تنهایی توی این روزا تقریبا طبیعیه
غصه نخور
چند وقت دیگه حتی فرصت نمیکنی غصه بخوری

سلام به روی ماهه دوسته گلم
هاهاهاها !!! خدا کنه .
مامان ماهان
10 فروردین 90 9:25
سلام منم خیلی چاق شده بودم ولی بعدش که شیر دادم لاغر شدم نگران نباش نی نی ناز خواستن همینه دیگه مراقب خودت باش


سلام عزیزم
کلی بهم امید دادی ؛ امیدوارم منم مثل تو باشم
مامان شازده کوچولو
11 فروردین 90 11:42
سلام گل پسری تاج سری ، خوبی خاله ؟ قربونت برم ، خدا رو شکر که یه هفته جدید رو شروع کردید تبریک میگم.
و شما مامان خانم ، قربونت برم چرا ناراحتی ، هر وقت دلت گرفت کافیه که اون جغجغه رو یه تکون بدی ، صدای اون صدای زندگی میشه ، ان شاالله همیشه شاد باشی عزیزم


مرسی مامانه شازده کوچولوت
پیشنهادی که بهم دادی واقعان دلم رو شاد کرد ممنونم
باباش
12 فروردین 90 18:05
سلام بر 2 تاتون
منم خوبم....مامانت خیلی خوبه....خدا حفظش کنه....امروز این پسر خالت علیرضا نذاشت من بخابم....اما وقتی نگاهشون میکنم...نمیخام بکشونمشون......مامانت بیچاره اونم نخابید....اما خانوادگی خیلی پرحرفن امیدوارم تو اینطور نشی...وگرنه .....
سال نوتونم مبارک....

عزیزم
یادت نره که بچه ها با ادم بزرگ ها فرق دارن لطفا بچگی خودت رو به یاد بیاور ، به نظر من خانواده پر حرف داشتن خیلی بهتر از خانواده ملال اور و کسل کننده است اونم با حرف های همیشه تکراری ، بهر حال این وظیفه ماست که درک کنیم همه آدم ها با هم فرق دارن

الی
17 فروردین 90 21:10
سلام مامانی خوش بحالت انشاله زودی نقطه میاد بغلت وعکساشو برامون میزاری