میکاییل میکاییل ، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 3 روز سن داره

نقطه ؛ نقطه آغاز زندگی ما

پسره سه هفته ایی من

1390/7/16 7:49
نویسنده : ملی
1,967 بازدید
اشتراک گذاری

چقدر خوبه که تو هستی چقدر خوبه تو رو دارم

چقدر خوبه که از چشمات می تونم شعر بردارم

 

عشقه کوچولوی من میکاییل

اول از همه روزت مبارک کودک من آخه امروز روزه جهانیه کودکه .

 امروز از اون روزایی که باز من نمی تونم یه دقیقه زمین بذارمت و من مجبورم بذارمت تو بغلم و در حالی که تو شیر می خوری من یه دستی بیام تایپ کنم

راستش همیچین روزایی من بدجوری کلافه می شم نه بخاطره بی قراری های تو ، بخاطره این که فکر می کنم من بدجور ناشی ام و شاید جاییت درد می کنه نکنه سرما خوردی یا اینکه من نمی تونم آرومت کنم ؟؟؟

در همچین مواقعی من حتی یادم موهام رو هم شونه کنم ؟؟؟؟ تا الان که مامان اشرف اینجاست و غذا می پزه ، خونه رو جمع و جور می کنه و گاهی نگهت میداره تا من بخوابم ، حالا تکلیفه من از فردا چیه که می خواد بره خونه شون ؟؟؟؟

تو این هفته شما اولین مهمونی هاتو رفتی ، اولین مهمونی تو خونه عمه من اومدی ( عمه عزت ) دو روزی هم به خونه خاله الهام رفتیم حضورت برای بچه ها خیلی جالب بود و یک لحظه هم از دورت کنار نمی رفتن و کلی هم ازت عکس گرفتن ، راستش فکر نمی کردم اینقدر خاله جونی ها بچه من رو دوست داشته باشن ،

خاله الهام ستاره و میکل

چند تا عکس هم از این چند روز :

 

عشقه کوچولوی من

کپی برابره اصل

ما سه نفر

عاشقه چشماتم فرشته کوچولو

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

مامان ماهان
16 مهر 90 15:44
روزت مبارکههههههههههههههه عزیز دلم
مامانی با این عکا دل مارو میبریااااااااااااااا
یه بوس گنده برای جیگر طلاااااااااااا


ممنون خاله جونم
مامان پریا
16 مهر 90 18:18
هر چند با کمی تأخیر
قدمش مبارکه



ممنونم
مامان محمدرضا(شازده کوچولو)
17 مهر 90 13:37
سلام عزیییییییزم
ماشاالله پسرمون بزرگ شده
همیشه به گردش و تفریح گل پسری
روزت مبارک عسلم



سلام خاله جونی ممنون
مامان محمدجان
17 مهر 90 17:44
سلام عزیزم روزت مبارکخسته نباشی ملاحت جون


مرسی عزیزمممممم
مامان گیسو
18 مهر 90 14:13
سلام ملی جونم خوبی ؟
ماشاا... به این پسمل جیگر سه هفته ای
الهی همیشه لبتون خندون باشه


قوربونت برم لب ما با لبه خندون شما خندون می شه .
مامان پارسا جون
18 مهر 90 17:33
سلام گلم خوبیی؟
خسته نباشی از بچه داری خانومی.
یواش یواش راه میفتی و به داد موهاتم میرسی خانومی نگران نباش.
جیگر طلا بزرگ شده ها ماشاا... واسش اسفند دود کن


قوربونت برم من عاشقه دلداری هاتم
ریحانه
19 مهر 90 0:36
عزیییییییییییییزم ...
ای جونم...
چقدر قشنگ نگاه دوربین کرده...
آدم دلش میریزه.
انگار دقیقأ میدونه قصیه چیه.
وای خدا دستت درد نکنی نی نی به این نازی به دوست جون من دادی.
خدا صحیح و سالم واست نگهش داره عزیزم.
هزار هزار ماشالا.


مرسی خاله جووون
ایشالله دوست جوون من هم زودی میاد با هم بازی می کنیم

مامان
15 آبان 90 21:24
سلام جه بسمل نازي زنده باشهبه ما سر بزن بيا بكو باجي بلينكمت منو با ستاره هاي من بلينك


سلام چشم با کمال میل می لینکمتون