واکسن چهار ماهگی
هر چه زیباست مرا یاد تو می اندازد
آن که بیناست مرا یاد تو می اندازد
تو که نزدیک تر از من به منی می دانی
دل که شیداست مرا یاد تو می اندازد
هر زمان نغمه ی عشقی است که من می شنوم
از تو گویاست ، مرا یاد تو می اندازد
دیگران هر چه بخواهند بگویند که عشق
بی کم و کاست مرا یاد تو می اندازد
سلام عزیز دلم میکاییلم
امروز من و بابایی یه کار سخت رو انجام دادیم اونم واکسن چهار ماهگی تو بود
امروز صبح ساعت ٨ که بیدار شدی من سپردمت به بابایی و خودم که اصلان خوب نخوابیده بودم بیهوش شدم
ساعت یازده از خواب بیدار شدی و همون موقع به بابایی اس ام اس زدم که میای بریم واکسن میکی رو بزنیم ؟
ساعت یازد و نیم اومد و ما دوازده از خونه در اومدیم و به مرکز بهداشت رفتیم چون ظهر بود خیلی خلوت بود و ما یه راست رفتیم تو برعکسه سری قبل که یه ساعت و نیم منظر شده بودیم فهمیدم که این ضرب المثل سحر خیز باش تا کامروا باشی همیشه هم درست نیست
بابایی بغلت کرد و من که این بار شجاع دل شده بودم دیگه فرار نکردم اما تو عینه یه مرد واقعی اصلان گریه نکردی و فقط یه داد کوچولو زدی .
بغلت کردم و خوشحال از اون جا زدیم بیرون و یه نگاهی به اون کوچه انداختم به نظرم خیلی قشنگ اومد به بابایی پیشنهاد دادم بیا تا ته این کوچه بریم
که دیدم وای چه خونه قشنگی ؛ بعلهههه خونه سلطان کلانتان بود اونم چی تو کوچه مرکز بهداشت ، داشتم از تعجب شاخ در میاوردم اونوقت تو ایران ...
کوچه هه یه حالته جنگلی قشنگ داشت جنگلش منو یاده کارتونه زمانه بچگی ایم انداخت - خانواده دکتر ارنست -
خلاصه بابایی ما رو گذاشت خونه و خودش رفت دانشگاه منم یه کم حوله گرم کردم گذاشتم روی پات قطره استامینوفن هم بهت دادم و الان مثله یه فرشته خوابیدی .
راستی میکاییلم ، امروز ١٩ ژانویه اس ، من ساله قبل تازه یکی دو روز بود که فهمیدم بودم داری میای پیشه من و به اورژانس دانشگاه رفتم برای تایید بارداری که + شد و همونجا بود که اولین بار با سونوگرافی دیدمت که شکله یه نقطه بودی و شدی نقطه آغاز من .
یعنی یه هفته دیگه وبلاگت یه ساله می شه ، یادش بخیر چقدر زود گذشت !!!!!!!!!!!!
گفته بودم که عاشقتم ؟؟
پاورقی : هر استان مالزی یک سلطان و یک پرچم جداگانه دارد که همه زیر نظره کوالالامپور هستند و هر دوره سلطانه یک استان سلطان کل می شه
بعد از قطعی شدنه آزمایش بارداری اومدم به دفتر بابایی که بهش بگم دیدمت که این عکس رو به یادگاری گرفتیم