خاطراته درهم
سلام قند وعسلم
وقتی تو بغلم داری می خوابی خوشحالم که می تونم منم یکمی بخوابم اما وقتی خوابیدی دلم می خواد همش نگات کنم و حیفم میاد که بخوابم ، اینقدر قشنگ می خوابی که یک لحظه هم رو فرشته بودنت کسی شک نمی کنه هر کی تو خواب می بیندت می گه اسمش برازندشه واقعان مثله فرشته هاس ، عاشقه خنده هاتم که وقتی خوابی نحویلم می دی تو هم می دونی دله مامی برات غش میره بیشتر براش دلبری می کنی
خدا رو شکر روزهای سخته اولیه بعد از زایمان سپری شد و داره همه چیز به روال عادی خودش بر می گرده اولین چیزی که شبه بعد از زایمان برام جالب بود این بود که می تونستم روی شکم بخوابم اینقدر برام لذت بخش بود که نگووووووووووو !!!! و اینکه من راحت می تونم دو لا بشم و هر چیزی که می افته رو خودم بردارم
مامی شما تو مدته حاملگیش حسابی بد عادت شده بود و به بهانه پیاده روی صبح و عصر واسه خودش بیرون بود و ددری شده بود خفن ، اما بعد از زایمان که مجبور بودم همش خونه باشم اونم غروبها که منو همین طوری دیوونه می کنه چه برسه به اینکه دور و برت شلوغ باشه و شب نخوابی هم داشته باشی .
و باز هم خدا رو شکر که فرشته من اصلان زردی نداشت همیشه چقدر از این موضوع می ترسیدم که ختمه بخیر شد .
و اینکه از عوض کردنت پوشکت خیلی بدت میاد ( البته الان خیلی بهتر شدی ) اینقدر گریه می کنی که کبود می شی منم باعرض پوزش چون طاقته گریه هاتو ندارم از پستونک کمک گرفتم برای همچین مواردی ، و تا تموم می شه و آروم می شی بلافاصله می بینم که صداش میاد که باید عوض بشی .
روزه جمعه هم مهمونی مون بخوبی برگذار شد صبح اول مامان اشرف حمومت کرد بعد با خاله جونی ها از خونه در اومذیم تا به موقع برای ناهار برسیم خیلی بهتر از اون چیزی بود که فکرشو می کردیم کلی هم پول هدیه گرفتی که من برای خودت پس اندازش می کنم فدات بشم
چند تا عکس از مهمونی برات میذازم اما زیاد عکسهای خوبی ننداختیم اصلان بابایی یادش نبوده که عکسه سه نفره بگریم یا با کماله شرمندگی از شما عکسه تکی بگیریم .
امروز که یازده روزه هستی بردمت دکتر چونکه هنوز نافت نیفتاده ، دکتر گفت که نزدیکه بیفته دویست گرم هم وزن اضافه کردی و اینکه تا دکتر اومد پاهاتو ببینه که یکمی سوخته بود سریع تمامه تختشو کثیف کردی و من کلی خجالت کشیدم بابایی هم امروز 4 مهر برات شناسنامه گرفت هورااااااااااااااا پسرم شناسنامه دار شده .
در آخر :
از تمامه دوستای عزیزم که با پیام های قشنگ شون خوشحالم کردن ممنونم
و ممنونم از خاله شیرین بهترین دوستم که از آمریکا لحظه به لحظه از موقعی که دردهای من شروع شد منو همراهی می کرد و مامانه گلش رو کلی تو زحمت انداخت این کیک هم هدیه مامانه خاله شیرینه
ممنونم مامانه خاله شیرین و خاله شیرین