میکاییل میکاییل ، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 24 روز سن داره

نقطه ؛ نقطه آغاز زندگی ما

میکاییل

میکائیل   از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد   پرش به: ناوبری , جستجو نقاشی میکائیل که شیطان را شکست داده‌است. میکائیل(به عبری :מיכאל) نام فرشتهٔ بلند مرتبتی است که در ادیان ابراهیمی از آن سخن بمیان آمده‌است. او بیشتر درنقش رهبر نیروهای آسمانی خداوند ظاهر می‌شود.میکائیل به معنای کیست که شبیه به خدا باشد است. گونه های مختلفی از تلفظ نام او در زبان های مختلف وجود دارد. از آن جمله می توان از میشل، میخاییل، مایکل، میگل و میکال نام برد. از میکاییل در ادیان مختلف به عنوان فرشته ی روزی رسان نام برده شده است و در فارسی آن را بشتر و یا تشتر می گویند. [۱...
18 آبان 1390

مامانه پرحرف

تو با منی هرجا برم      مهر تو بند جونمه عشقت نمیره از سرم     تو پوست و استخونمه یکدم اگه نبینمت    یه دنیا دلتنگت میشم نگاه دریایی تو    آبیه روی آتیشم واست دلم واست تنم   واست تمام زندگیم از تو دوباره من شدم   با تو تموم شد خستگیم میکایلممممممممممممممممم ، فرشته کوچولوی من سلام       اینقدر برنامه ام فول تایم پره که وقت نمی کنم بیام برات بنویسم ، الان هم که دارم برات می نویسم تو بغلم داری شیر می خوری و من یه دسته دارم برات تایپ می کنم اونم چی ؟؟؟؟ با دسته چپ ، ما...
18 آبان 1390

چشمهایت

مگـــه چشمـــات چـی چـی داره کــه دلـم آروم نــداره تــــو رو از وقتی کـــه دیـــده شب و روزش بــی قـــــراره یـــــــه چیـــــزایی تـــو نگـــاته که می لــــرزونه دلـم رو یــــــه جورایی اون دو چشمات زده آتیش هستـیم رو میکاییلممممممممممممممممممممممممم فدای اون چشمای قشنگت بشم من ؛ که یه ویروسه بدجنس اومده بود توش و  عفونت کرده بود خوبیش این بود چند تا از دوستای ایرانیه ما  اینجا دانشجوی چشم پزشکی هستن وقتی بهشون گفتم عمو محمد اومد خونه و دیدت  و قطره آنتی بیوتیک بهت داد حالا خدا رو شکر خیلی بهتری . وااااای میکاییل از روزی که اومدیم آسمون مالزی داره...
12 آبان 1390

فرشته من _ میکاییله من _

      وقتی رسیدی که شکسته بودم ،  از همه ی آدما خسته بودم وقتی رسیدی که نبود امیدی  ،اما تو مثل معجزه رسیدی وقتی رسیدی که شکسته بودم ،  از همه ی آدما خسته بودم بعد یه عالم اشک و بغض و فریاد  ، خدا تو رو برای من فرستاد خوب می دونم جای تو رو زمین نیست  ، خیلیه فرق تو فقط همین نیست آدمای قصه های گذشته  ، به کسی مثل تو میگن فرشته فرشته ی نجات، فرشته ی نجات ،  تو جون ازم بخواه، اونم کمه برات رسیدی از یه جا که آشنا بود  ، شبیه تو فقط تو قصه ها بود تو از یه جای خیلی دور اومدی ...
9 آبان 1390

سلام مالزی ، سلام کوتا بارو

این نیز بگذرد خدا رو شکر که لحظه های دوست نداشتنی گذشتن  و رفتن لحظه خدا حافظی ، لحظه ایی که بغض تو گلوته و نگاهه چشمای مادرت نمی کنی که نکنه گریه ات بگیره لحظه ایی که دوست داری تو آغوشه گرمش بمونی اما باید بری . با ارزش ترین و مهربونترین چیز توی دنیا دله مهربونه مادره ، همین دلی که اگه هزار بار هم بشکونیش باز هم برای تو می طپه . خدا رو شکر اون لحظه های هول زدن و جمع و جور کردن گذشتن که نکنه چیزی جا بمونه لحظه های  زود باش دیرمون شد الان جا می مونیم تموم شد . روزه چهارشنبه دقیقان چهل روزگیت بود گلم ، که ما راهی شدیم باز هم با کلی بار و توی فرودگاه خانومی که پشته کانتر بود یه خانومه مهر...
8 آبان 1390

اولین عروسی

  سلام فرشته جونه من   شما اولین عروسی تون رو هم رفتید اما باز هم تو خواب بیست و هشتم مهر عروسی پسر عموی من بود همبازی و دوسته دوران بچگی من جونم برات بگه که روزه چهارشنبه با اینکه من شبش بیشتر از دو سه ساعت نخوابیده بودم مجبور شدم وسایل رو جمع و جور کنم تو هم که بی خوابی به سراغت اومده بود حسابی کارهای زیاده بابایی هم  شده قوز بالا قوز ساعته یک اومد که راه افتادیم البته تا ساعته سه هم یه سری از  کارهاش رو هم  انجام داد و ما دو تا تو ماشین نشستیم تا بابایی اومد منم که ناراحت که اینقدر طول کشید که به حنا بندون نمی رسیم که یهو گل بود به سبزه هم آراسته شد فهمیدم جناب آقا...
4 آبان 1390

غزال 2

حالم عوض می شه ، حرفه تو که باشه اسمه تو بارونه ، عطر تو همراشه اون گوشه از قلبم ، که ماله هیچ کس نیست   کِی با تو آروم شد ، اصلان مشخص نیست     سلام عشقه کوچولوی من      امروز صبح که بیدار شدیم بابایی رفته بود دنباله کارهاش ؛ یهو یادم اومد که اولین روزیه که ما دو تا تنها با هم هستیم واقعیه واقعی  ؛ یادم اومد که همیشه تنهای تنها بودم اما انگار از امروز تنها نیستم باورم نمی شد بهت خیره شدم یعنی تو ماله من هستی ؟؟؟ من مامانه توام  ؟؟؟ تو پیشه منی ؟؟؟ یهو  با بغض بغلت کردم گریه ام گرفت  اما اشکش از شادی بود خدا رو شکر می ک...
26 مهر 1390

یک ماهه زیبا

میکاییلم عزیزم تولده یک ماهگیت مبارک از این که اومدی و خونه دلم رو روشن کردی ممنونم بهترین های دنیا رو از خدا برات می خوام عاشقتم فرشته یادش بخیر یک ماهه پیش داشتم انتظار می کشیدم که زودتر ببینمت ساعت های آخر بود تو هم کوله بارتو بسته بودی که بیای بغلم یک ماه به سرعت گذشت یک ماه با کلی اتفاقه جدید کلی احساسه جدید ، حسه مادر شدن همه اینها رو تو بمن دادی  ممنون که هستی .     ...
25 مهر 1390